فیلم ایرانی
داستان امیر است که در خانواده ای ثروتمند و معروف است و میخواهد به خاطر سختگیر های پدرش به خارح برود ولی با پیرمردی تصادف میکند و پیرمرد به کما می رود…
امروز بیست و نه نوامبره، از اون هالووین لعنتی داره یه ماه می گذره، من یه کار بد کردم، یه کار خیلی بد…
التفات، بتونه می زند ... التفات دستیار کارگردان است ... بایرام سمباده میکشد ... بایرام فیلمبردار است ... شهباز آستری میزند ... شهباز بازیگر است .…
روشن، مرد میانسالِ عشق بازیگری نمى تواند خانه ثبت نامی اش را بگیرد و در آستانه فروپاشى همه چیز، تصمیم مى گیرد نقشش را بازى کند.
مردي از زندان بيرون ميآيد، در جستجوي آرامش در شهر ميگردد. ديوارهاي بلند اكباتان براي او فاصله اي بين مرگ و زندگي است...
این فیلم که بر اساس یک داستان واقعی و ملتهب ساخته شده است و ژانری اجتماعی دارد.