داستان امیر است که در خانواده ای ثروتمند و معروف است و میخواهد به خاطر سختگیر های پدرش به خارح برود ولی با پیرمردی تصادف میکند و پیرمرد به کما می رود…
آتیلا پسیانی
سه پسر جوان که دوران خدمت سربازی خود را می گذرانند، مرخصی گرفته و به خانه می روند. هرکدام از آنها مشکلات خانوادگی ای دارند که دیگران از آنها بی خبرند…
کسی نمی داند این شهر با مردمش چه می کند، مردمی که به سادگی به آنان می گوییم ”اوباش” ولی بین خودشان قوانینی دارند که حرفهاییست شنیدنی…
محسن نوجوان گل فروشی است که شبی هنگام نجوا با خدا، فرشته ای را میبیند و از آرزوهایش با او سخن میگوید. او میخواهد تکه ایی از را آسمان داشته باشد تا…
علی مشرقی، نویسنده، پس از جر و بحثی شدید با همسرش مهرانگیز، شبانه از خانه خارج میشود و با اتومبیلش بی هدف در خیابان ها پرسه میزند و اتفاقی با زنی خیا…
قدم” در مغازه “رحمت” شاگردی می کند و عاشق مونس دختر رحمت است. پس از مرگ رحمت، جهان از موقعیت استفاده می کند و دختر ۱۶ ساله رحمت را در ازای طلبش از ما…
زندگی عاشقانه یک زوج در دهه ۵۰
راجع به پیرمردی(با بازی مهدی هاشمی) که شغلش باربری است و قصد دارد یک سیم کارت و یک تلفن همراه خریداری کند. او متوجه می شود که سیم کارت سالیان گذشته ر…
طوبی: امشب عروسی امیرحسین، دوتامون خوشحالیم... من نباید اون حرفها رو میزدم، فقط بهم بگو چرا چهار بار چشمت و بازبسته کردی؟... منظور خاصی داشتی میثم؟